خريد
قبل از عيد حسابي سرمون شلوغ بود دنبال كاراي عقب افتاده و خريد به خاطر همين نتونستم بيامو برات بنويسم پسركم كه چيكارا كرديم 25 اسفند بود كه رفتيم بهار براي خريد لباسهاي شما جوجو مامان حسابي خريد كرديم و تو حسابي خوشحال بودي كه رفته بودي دد از 7 شب رفتيم وتو حسابي با ما همكاري ميكردي تو تعويض لباسات و اصلااذيتمون نكردي مرسي عشقم .شام هم بيرون خورديم و بابايي برات يه ماهي قرمز خريد عشق ميكردي باهاش كلي صداش ميزدي مااااااااااااااااااهههههههههههههيييييييييييييييي ساعت 12 بود كه امديم خونهو وقتي لباساتو تنت كرديم دوباره هي ميرفتي جلو ايينه و ذوق ميكردي و نميذاشتي درشون بيارم خيلي ناز شدي عزيزم مباركت باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی