تولد بابايي
مامانی دیروز تولد بابایی بود و فرار شد که دو نفری غافلگیرش کنیم و همینطورم شد اول یه کوچولو خونه رو تزیین کردیم بعد رفتیم بیرون برای خرید و کادو برای بابایی کتاب خریدیم چون خیلی علاقه داره به کتاب براش دیوان پروین اعتصامی گرفتیم و کیک و شمع مامانی بیچاره شدم تا با تو اوردمشون خونه .خلاصه بابایی ساعت ٧:٣٠ بود که امد حسابی جا خورد و خوشحال شد و تو هم که حسابی اتیش سوزوندی. دوست داشتی وقتی شمع روشنه بگیریش و همین کارم کردی و یه کوچولو دستت بوف شد ولی انگار نه انگار و یه شیطونیه دیگه شیطونک من بگو چیکار کردی دستت رو کردی تو کیک خیلی خندیدیم چون هیچی از کیک نموند و ٢ بار این حرکت رو انجام دادی در کل شب خیلی خوبی بود چون بابایی رو خیلی خوشحال کردیم.
بابایی دوست داریم یه دنیا
تولدتم مبارک
علی جون و مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی