پسرم موفق شد

عشق ماماني بلاخره امروز بدون گريه از من جدا شدي تبريك ميگم بهت كه تونستي زود وفق بدي خودتو و من  رو از اون نگراني در بياري

خيلي خيلي خوشحالم  كه تونستم كه با حرفام بهت اعتماد بدم كه من تو رو ترك نميكنم و هميشه كنارتم.و با خريدن  يه هديه كه دادم به مربيت كه بهت بده و گفتي اله ديا برام هريده وخيلي خوشحال شدي. روزي كه بهت گفتم ماماني تو بري مهد من بعد از ظهر ميام دنبالت مثل روزاي قبل ماماني مياد با هم ميريم و خوشحال شدي و رفتي ديروز خودت رفتي تو مهد ولي وقتي گفتم برو گفتي كيفمو بده تا گرفتي من رو ديدي زدي زير گريه و رفتي بالا خيلي خوب بود كه چون خودت با پاي خودت رفتي تو بدون اينكه مثل روزاي قبل تو بغلم چسبيده باشي .و امروز هم كه خودت رفتي تووبه قول خودت يه پيتيتو اونجا هست و من برات سكه انداختم و تو سوار شدي و بعدشم كه اومدي پايين بهم گفتي كيفمو بده خيلي حواست به كيفت هست و گفتي برم بالا و باي باي كردي وبهم گفتي بعداز ظهر مياي منم گفتم بله عزيزم و خودت رفتي بالاو ماماني رو خوشحال كرديييييييييييييييييييييييييييييي

دوست دارم نفس مامان