موسیقیدان کوچک

عزيزم ديروز من شما 2 نفري رفتيم بيرون يعني رفتيم پيش خاله غزاله حسابي تو مترو شيرين كاري ميكردي و همه رو سر گرم كرده بودي دنبال بچه كوچولو ها راه افتاده بودي و ايستگاه 7تير هم كه رسيديم خسته شده بودي و ميگفتي ده ده يعني ما هم پياده شيم ولي نميشد بايد تا اخر خط ميرفتيم وقتي اخرين ايستگاه پياذه شديم حسابي براي پله برقي ها ذوق ميكردي و مدام ميخنديدي وتو سالن هم كه راه ميرفتي همه محو شيرين كاري هاتو تيپ بامزه تو شده بودن خلاصه اين كه رفتيم پيش خاله غزاله و حسابي بازيو شيطوني كردي و ارايشگاهشو بهم ريختي در ضمن موهاتو هم حسابي كوتاه كرديم بامزه شدي جوجو من بعد از ظهرم كه رفتيم دركه ولي تو مگه گذاشتي بشينيم  همه جارو بهم ريختي ماشالله با همه ه...

عشق سلام مامانی یه هفته ای میشه که یاد گرفتی تا میگم الهی شکر تو هم زودی دستای کوچولو نازتو میاری بالا به منظره شکرانه  دوست دارم مهربونم خيلي زود همه چيز رو ياد ميگيري وما رو حسابي شاد ميكني  ...

سلام علي جون پسمل خوردني و شيطون مامان علي جون كارهامون يه كوچولو مونده وبيشترشو انجام داديم ولي ديونم كردي خسته شدم همش فضولي شيطنت وايييييييييييييييييييييييييييييييييييييي واقعا كم اوردم ماماني  كارها يه طرف شيطنت تو يه طرف حسابي هر كاري خواستي كردي اگه مامان جون نبود كه من بيچاره بودم بازم دستش درد نكنه امد كمكم مرسيييييييي مامان مهربونم دوست دارم . يه روزم از 12 ظهر تا 8 شب رفتي خونه مادر جون (مامان بابايي) ودست مادر جونم درد نكنه كه كمكم كرد و تو فرشته كوچولو رو هم برد خريد عيد مرسييييييييييييييي مادر جون خيلي زحمت كشيدي خوش به حال علي جونم با اين مامان بزرگ هاش ممنونم مامان بزرك هاي مهربون و دوست داشتني انشالله علي جون...

علي جونم پسرم زندگيم              به تك تك                           نفس هامون                                  دوست داريم مامان الهام و بابا نادر ...

جوجو مامان  سلام 3 روزه كه اسم باباي رو ياد گرفتي و خوشت مياد كه همش بابايي رو به اسم صدا ميكني بابايي هم كه عشق ميكنه چون و قتي كارت گيره بهش ميگي نانر دون(نادر جون) يا ميخواي لوس بشي ميگي نانري ناني خيلي بلايي تو مامان شيريني مهربوني به خاطر داشتن پسري مثل تو و به باهوشي تو خدا جونو 1000 بار شاكريم  

سلام پسرك بي حال ماماني علي ماماني يه هفته است كه مريض شدي كلافه اي و ماماني رو هم كلافه كردي حسابي خسته شدم. غذا نميخوري  لجوج شدي  مدام نق نق ميكني خيلي بهم ريختي ماماني اميدواره كه زودتر خوب بشي و بشي همون علي جون سر حال ماماني چون دكترت گفت 10 تا 12 روز طول ميكشه ميگه انفولانزاس تا حالا اينجوري مريض نشده بودي  خيلي غصه خوردم خدا جونم خيلي مراقب اين فرشته كوچولو من باش ...

علي اقا فقط دسته گل به اب ميده اخه با استمپ چيكار داشتي ماماني ...

اين لغات جديديه كه ياد گرفتي ماماني  وقتي دورت شلوغ ميشه ياد گيريت هم ميره بالا چند شب پيش تو مهموني كه خونه دايي احمد بود حسابي شيرين كاري كردي و دايي ها و خاله ها و... همگي حسابي با هات بازي كردن و تو هم مثل هميشه دلبري ميكردي و همه رو سرگرم كرده بودي همه با تو خوش بودن نازنينم الاله=الهه مسي =مرسي باشه=باشه آله=خاله ددادي=سجادي وقتي ميخواي با عشق صداش كنيو لوس بشي واسه پسر خاله

سلام علی جون گل پسرم مامانی خیلی شیرین شدی  بعضی کارها و رفتارت خیلی بامزه است مثل این كارت و حرفت که ٢روزه یاد گرفتی تا از بیزن میاییم لباساتو در میارم زودی دست میکشی به پاهاتو میگی اخیش یا مثل امروز صبح از خواب که بلند شدی پاهاتو نشونم دادی یعنی ماساژ تا شروع کردم به ماساژلذت میبردی و همش از ته دل میگفتی اخیش  وای منم قند تو دلم اب میشد عزیزکم خیلی شیرینی دیشب هم وقتی داشتی پشت مادر جون رو ماساژ میدادی خودت مدام میگفتی اخیش  دوست دارم جيگررررر ماماني